چرا ضریب نفوذ بیمه در کشور کاهش پیدا کرده است؟ / رنج یک هدف‌گذاری اشتباه

بیمه
بهابین

ضریب نفوذ بیمه؛ اسم رمز میان اهالی صنعت بیمه و شاخصی بااهمیت برای آنها در بیان وضعیت بیمه‌گری در اقتصادی است که به سبب شرایط خاص تحریم و تورم، دورانی پررنج را طی می‌کند. در سابقه طولانی بیمه‌گری در کشور همواره ضریب نفوذ بیمه به‌عنوان معیاری برای توسعه و گسترش صنعت بیمه شناخته می‌شود و فعالان و کارشناسان این صنعت به روند این شاخص توجه ویژه‌ای دارند.

کمااینکه وزیر اقتصاد در هر بار صحبت از رشد صنعت بیمه در کشور از ضرورت افزایش ضریب نفوذ بیمه می‌گوید و در ماده ۱۱ قانون برنامه توسعه ششم نیز با تأکید بر جایگاه خاص سهم بیمه‌های زندگی در پورتفوی شرکت‌های بیمه، هدف رسیدن به ضریب نفوذ هفت‌درصدی تعیین شده و سهم بیمه‌های زندگی نیز باید از ۱۱ به ۵۰ درصد برسد؛ اعداد و ارقام دور از واقعیتی که امروز در صنعت بیمه کشور شاهد هستیم.

احسان خاندوزی در سالگرد تأسیس بیمه ایران از نرسیدن به هدف‌گذاری‌ها صحبت و تصریح کرد که به جهت شاخص معروف ضریب نفوذ، وضعیت قابل دفاعی وجود ندارد و لازم است در این راستا با قدرت و تحرک بیشتری جلو رفت. او در میان صحبت‌هایش عنوان کرد که از هدف‌گذاری‌های قانون برنامه و سایر اسناد بالادستی عقب هستیم و رسیدن به آنچه در برنامه توسعه ششم به‌عنوان هدف غایی صنعت بیمه یادشده، نیازمند تلاشی همگانی در سرتاسر اکوسیستم صنعت بیمه کشور است.

وزیر اقتصاد در حالی از تحرک بیشتر برای رسیدن به هدف‌گذاری‌ها در برنامه توسعه ششم صحبت می‌کند که امروز ضریب نفوذ بیمه کشور، نه در تفاوتی اندک با هدف‌گذاری، که در اختلافی بسیار سیر می‌کند.

طبق گزارش آماری ۱۴۰۰ بیمه مرکزی، ضریب نفوذ بیمه در سال گذشته ۱.۹ درصد بوده که در مقایسه با عدد ۲.۲درصدی آن در سال ۱۳۹۹ به میزان ۰.۳ درصد کاهش داشته؛ این در حالی است که سهم از حق بیمه‌های زندگی در کشور نیز در کشور تکان محسوسی نداشته است. سهم از حق بیمه‌های زندگی در کشور در سال ۱۳۹۹ هم ۱۵.۳ درصد بوده که در سال ۱۴۰۰ به ۱۵.۸ رسیده است. این در حالی است که در برنامه توسعه ششم و آنچه هدف غایی صنعت بیمه با تأکید بسیار مسئولان امر تعیین شده، رقم هفت درصد ضریب نفوذ بیمه و افزایش سهم بیمه‌های زندگی به ۵۰ درصد بازار است.

دنلا مدوز، نظریه‌پرداز مطرح دینامیک سیستم‌ها در کتاب «تفکر سیستمی» خود هدف‌گذاری اشتباه را یکی از مهم‌ترین دلایل نامطلوب کارکرد سیستم‌ها می‌داند. به عقیده او، امروز یکی از مهم‌ترین مشکلات کسب‌و‌کارها و البته کهنه‌ترین چالش سیستم‌ها در هر شکل و قاعده‌ای هدف‌گذاری اشتباه است. او هدف‌گذاری اشتباه را در فهرست آرکتایپ‌های سیستمی (الگوهای کهن و قدیمی در سیستم‌ها) می‌‌داند که می‌تواند امروز نیز بلای جان کسب‌و‌کارها و صنایع مختلف باشد. مدوز در کتاب تفکر سیستمی بارها به این نکته اشاره می‌کند که اساس بالندگی سیستم‌ها این است که آنها را  بیش از حد با هدف‌گذاری‌های دور به مسیر اشتباه پیش نبریم و به جای اینکه بخواهیم مسیر رشد را به سیستم تحمیل یا تجویز کنیم، اجازه دهیم خود سیستم راهش را پیدا کند.

با این اوصاف به نظر می‌رسد آنچه امروز در صنعت بیمه کشور اهمیت دارد، انتقاد به چرایی نرسیدن به هدف‌گذاری‌ها نیست که البته می‌توان نقدها به چرایی افزایش‌نیافتن ضریب نفوذ بیمه در کشور داشت و دلایل آن را واکاوی کرد.

 آنچه صنعت بیمه کشور امروز از آن رنج می‌برد، علاوه بر چالش‌های بسیاری که برای رشد ضریب نفوذ بیمه در پیش دارد، رنج داشتن یک هدف‌گذاری اشتباه است؛ رویکردی که بعد از تعیین هدف‌گذاری  بلندپروازانه هفت‌درصدی ضریب نفوذ بیمه در کشور تا پایان برنامه ششم توسعه، اهالی صنعت بیمه را از مسیر اصلی هدف منحرف کرد.

در این راستا پرویز خسروشاهی، قائم مقام سابق بیمه مرکزی نیز طی یادداشتی با اشاره به مسئله ضریب نفوذ بیمه،‌ این‌طور می‌گوید: «روشن است که وظیفه سیاست‌گذاری و تأمین رشد اقتصادی پایدار برعهده وزارت اقتصاد و کمیسیون اقتصادی مجلس است نه بیمه مرکزی و شرکت‌های بیمه. اگر این مجموعه‌ها می‌توانستند با سیاست‌گذاری و اقدامات صحیح خود برای کشور رشد اقتصادی پایدار فراهم کنند، ضریب نفوذ بیمه نیز به تناسب رشد می‌کرد و به سطوح مطلوب نائل می‌شد. لازم به گفتن است تعیین هدف شش تا هفت‌درصدی برای ضریب نفوذ بیمه که اولین بار در سال ۱۳۸۷ مطرح شد، با فرض تحقق رشد اقتصادی هشت درصد در سال‌های سند چشم‌انداز بیست‌ساله صورت گرفت که هیچ‌گاه به واقعیت نپیوست؛ بنابراین سیاست‌گذاران اقتصادی کشور و مشاوران آنان بایستی در ارزیابی‌های خود از وضعیت صنعت بیمه کشور تجدید نظر کنند تا در دستور کار صنعت بیمه مسائل فرعی و کم‌اهمیت جای مسائل اصلی و با‌اهمیت را نگیرد.»

به عقیده خسروشاهی، امروز سیاست هدف‌گیری افزایش ضریب نفوذ بیمه، بیش از اینکه راهی پیش روی صنعت بیمه کشور در جهت پیشرفت باشد، ممکن است به چاهی برای توقف و حتی عقب‌گرد آن تبدیل شود.

هدف‌گذاری در برنامه توسعه ششم با توجه به وضعیت اقتصاد کشور و موانعی که در این راه قرار دارد، بلندپروازانه به نظر می‌رسد، ولی نباید از دلایل رشدنیافتن محسوس آن در سال‌های اخیر غافل شد. امروز بسیاری از کارشناسان پایین‌بودن ضریب نفوذ بیمه در کشور را به‌دلیل نهادینه‌نشدن فرهنگ بیمه‌ای می‌دانند، اما در نگاهی کلان به اصل ماجرا باید دنبال ریشه‌های اصلی رشدنکردن چشم‌گیر این شاخص مهم بیمه‌گری در کشور بود.  

نتایج تحقیقات پژوهشگران پژوهشکده بیمه نشان می‌دهد فاصله بین فضای اقتصاد کلان ایران با کشورهایی که دارای ضریب نفوذ هفت درصد هستند، بسیار زیاد است که دلایل آن را می‌توان در تفاوت درآمد سرانه، تورم و بی‌ثباتی و عوامل نهادی و شاخص‌های مرتبط با آن دانست. در این میان باید به غفلت از توسعه و رونق بیمه‌های زندگی در کشور به‌عنوان یکی از مهم‌ترین محرک‌های افزایش ضریب نفوذ بیمه در ایران اشاره داشت.