حرکت در زمینبازی نئوبانکها دست به عصاتر از گذشته
امروز چشمانداز نئوبانکها در ایران در هالهای از ابهام فرو رفته است. راه پرداخت پیشتر در گزارشی به وضعیت نئوبانکها در ایران، چالشها و راهحلها پرداخت و سرنوشت نئوبانکها پس از آییننامه بانک مرکزی را بررسی کرد. در گزارش پیشرو مرتضی حاجیزاده، مدیر تیم مارکتینگ بانکینو به بررسی وضعیت نئوبانکها بعد از گذشت 3 سال از شروع فعالیت جدی آنها پرداخت و از لزوم تشکیل کارگروه اجرایی تخصصی برای تصمیمگیری در مورد اصلاح ضوابط اجرایی مصوبه بانک مرکزی گفت.
مرتضی حاجیزاده، مدیر تیم مارکتینگ بانکینو معتقد است که بعد از گذشت 3 سال از شروع فعالیت جدی نئوبانکها، از موج اول و دوم تأسیس و فعالیت نئوبانکها گذر کردهایم. حالا اما با توجه به واقعیتهای بازار و همینطور محدودیتهای جدید بانک مرکزی، ممکن است تبوتاب بانکها تا حدی فروکش کرده باشد و از انگیزه سرمایهگذاران و کارآفرینان برای ایجاد نئوبانکهای جدید کم شده باشد.
حاجیزاده در ابتدای این گفتوگو در خصوص آنچه باید نئوبانک نامیده شود، توضیح داد: «منظور من در این مصاحبه از نئوبانک، همان چیزی که در ایران رایج است و مصطلح نه تعریف جهانی آن. در واقع با توجه به تعریف جهانی ما در ایران نئوبانک نداریم موجودیتهایی که الان فعالیت میکنند بیشتر شبیه مدل مدنظر بانک مرکزی است.»
او با اشاره به وضعیت نئوبانکها گفت: «فکر میکنم بعد از گذشت 3 سال از شروع فعالیت جدی نئوبانکها، از موج اول و دوم تأسیس و فعالیت نئوبانکها گذر کردیم. در موج اول بانکهای پیشرو مثل خاورمیانه، سامان و پاسارگاد هر کدام با مدل و استراتژی خاص خودشان، یک نئوبانک راهاندازی کردند. در موج اول تمایز یک نئوبانک با بانک سنتی محدود به افتتاح حساب غیرحضوری و تمایز در طراحی کارت و UX اپلیکیشنها بود، که با گذشت 3 سال به نظرم این تمایزها کارکرد بازاریابی خودشان را از دست دادهاند و نئوبانکی هم موفق است که بر روی غنای سرویسها، دغدغه مشتری و نوآوری تأکید داشته باشد. در موج دوم هم بانکهای دیگر سعی کردند که هر کدام یک موجودیت جدید ایجاد کنند. با توجه به شرایط بازار به نظر میرسد که موفقیت نسبی ازآن همان موج اولیها بوده و در موج دوم نئوبانکِ مطرح و موفق نمیبینیم.»
حاجیزاده ادامه داد: «در حال حاضر و بعد از گذشت 3 سال و با توجه به واقعیتهای بازار و وضعیت رقابت، بانکهای سنتیتر که سودای تأسیس نئوبانک را در سر داشتند سعی میکنند دست به عصاتر در این وادی قدم بگذراند. این احتیاط به این دلیل است اولاً دستورالعمل بانک مرکزی ابلاغ شده و ثانیاً سرویسهای نئوبانکهای موجود هم تقریباً همگن شده است. در نتیجه یک نئوبانک جدید، باید مزیت رقابتی خاصی (unique selling proposition) ارائه کند یا گوشه دست نخورده بازار را هدف قرار دهد تا بتواند به موفقیت برسد.»
به گفته حاجیزاده چند گروه هستند که قصد تأسیس نئوبانک دارند؛ گروه اول که مشخصاً بانکها هستند و گروههای دیگر هم فعالین فینتک، کارآفرینان و سرمایهگذارها. بانکها عملاً مسیر گذشته را میروند و آنچنان مانع جدی در مقابل نئوبانکهای وابسته به آنها به وجود نمیآید. اما گروههای دیگر، از دستورالعمل بانک مرکزی بهشدت متأثر خواهند شد؛ چندین تیم و کسبوکار را میشناسم که با علامت سؤال جدی در برابر تلاشهایشان مواجه شدند. گروهی که اتفاقاً میخواستند سرویس ویژه بدهند و نوآوری داشته باشند، الان باید دنبال این باشند که با یک بانک همکاری کنند. اکثر بانکهای پیشرو و چابک که نئوبانک خودشان را دارند و تمایلی به همکاری در این موضوع ندارند؛ میماند بانکهای سنتیتر که عملاً کارکردن و خلق نوآوری در ساختار آنها بسیار دشوار است اگر نگوییم غیرممکن.
او در خصوص مصوبه بانک مرکزی بیان کرد: «به نظر این آییننامه وارد جزئیات نشده و جای تفسیر زیادی دارد، اما وقتی بانک مرکزی وارد فاز نظارتی شود، قطعاً با یک سری دستورالعمل و چک لیست وارد خواهد شد که عرصه برای فعالیت نئوبانکها از این به بعد دشوارتر خواهد شد.»
مدیر تیم مارکتینگ بانکینو با اشاره به لزوم بازنگری در بخشنامه بانک مرکزی گفت: «در بخشنامه بانک مرکزی چند محدودیت قابل توجه وجود دارد، البته که این محدودیتها قبل از ابلاغ آییننامه هم به صورت غیررسمی اجرایی شده بودند. یکی از آنها فعالیت تحت برند بانک مادر است که فکر میکنم یک سال قبل از ابلاغ آییننامه، اجباری شده بود. این محدودیت کار را برای برندسازی مستقل و هویت بخشی نئوبانکها دشوار میکند. محدودیت فعالیت در ساختار بانک که مشخصاً ترمز چابکی است. همینطور الزام مربوط به استفاده از Core بانکها هم ضربه دیگری است به نوآوری در نئوبانکها.»
حاجیزاده معتقد است که باید به این نکته توجه شود که نوآوری معمولاً بیرون از بستر سنتی شکل گرفته است مثلاً یک شرکت تاکسیرانی، اوبر را تاسیس نکرده یا یک هتل Airbnb را عرضه نکرده، لزوماً نئوبانکها را هم بانک تأسیس نمیکند و به نظر این موضوع در خدمات مالی هم صدق میکند. پس به عنوان یک پیشنهاد برای تغییر دستورالعمل، باید نقش تصدیگری بانکهای مادر/همکار حذف و نقش آفرینی آنها به مدیریت ریسکهای عملیاتی معطوف شود. در دنیا هم مدل موفق و کارآمد به این شکل بوده است.
حاجیزاده گفت: «با درنظرگرفتن این محدودیتها، باید بانک مرکزی در این دستورالعمل بازنگری جدی داشته باشد من فکر میکنم گزینه مطلوب تشکیل کارگروه اجرایی تخصصی برای تصمیمگیری در مورد اصلاح ضوابط اجرایی است. بانک مرکزی میتواند با برگزاری جلسات مشورتی و دریافت نظرات و پیشنهادهای فعالان نئوبانکها و فینتک، ضوابطی را تدوین کند که هم امنیت و نظارت لازم را فراهم کند و هم به رشد و نوآوری نئوبانکها کمک کند. قبلاً تجربه تشکیل این کارگروهها وجود داشته و خروجی به نسبت مثبتی هم داشته، جای سؤال است که چرا بانک مرکزی در این خصوص این رویه را در پیش نگرفت؟.»
حاجیزاده معتقد است که در آییننامه دو محدودیت و چالش اساسی وجود دارد که جدید است و قبلاً اعلام نشده بود؛ یکی فعالیت در قالب یک واحد درون بانک و دوم هم استفاده از Core بانک مادر. هر دو این محدودیت، دست نئوبانکها را برای چابکی و رشد سریعتر میبندد. یک نئوبانک باید در تمام ابعاد چابک باشد، مثلاً در بخش قوانین و مقررات، نئوبانک باید بتواند سرویس نوآورانه و متمایز بدهد. با توجه به این وابستگی به بانک مادر، و پیچیده بودن ساختار تصمیمگیری در بانکهای سنتی؛ نئوبانک برای هر سرویس مجبور خواهد بود که کوهی از قوانین و مقررات و دستورالعملهای سختگیرانه را پاس کند، در این مورد یا سرعت کار پائین میآید یا خدمت دیگر نوآورانه نخواهد بود، پس در هرصورت عملاً نوآوری در این مسیر ذبح میشود. بحث Core هم مانع بزرگی در نوآوری است، کُرهای موجود در بانکها علاوه بر محدودیتهای ساختاری محدودیت توسعهای هم دارند. وجه تمایز نئوبانکهای باید سرعت در ارائه سرویس و ارائه ارزشافزوده و مدلهای کسبوکاری جدید باشد که با این محدودیت عملاً سرعت، همه این مزیتها زیرسوال میرود.
او در پایان گفت: «تب نئوبانکها در مقایسه با دو سال پیش، با توجه به واقعیتهای بازار و همینطور محدودیتهای جدید بانک مرکزی، ممکن است تا حدی فروکش کرده باشد. همینطور انگیزه سرمایهگذاران و کارآفرینان در ایجاد نئوبانکهای جدید هم کاهش پیدا کرده است. با این وجود فکر نمیکنم تغییر خاصی در فعالیت نئوبانکهای شناختهشده به وجود بیاید، کما فی السابق مسیر توسعه را طی خواهند کرد ولی احتمالاً با چالشهای بیشتر.»